بور و سفید

ساخت وبلاگ
امروز رفتم پیش یکی از دوستان ، مغازه داره ! درامدشم بدنیست، ازدواج کرده و یه بچه هم داره !به اونم ظلم و ستمهایی شد ولی الان هم کار و درامدش خوبه ! هم زنش ...بچه هم خدابهش داده !ولی میبینم بدجوری دمق و افسرده و توخودشه !میگم برای عید خرید کردی ؟! میگه نه ، دیگه دل خوشی ندارم ک بخوام واسه عید خریدکنم ! با این گرونی افسارگسیخته و ...یجوری باخودش کرده هرکی ندونه چهره ش رو ببینه فکرمیکنه پیره !میگم خب چته ! اونی ک دلت میخواست ک نصیبت شد باهاش ازدواج کردی ! بچه هم داری! کار و درامدتم خوبه .مقایسه کن با من ک هیچکدومشو ندارم !والا من ک ندارم خیلی روحیه م بهتره و همیشه خودمو خوب نگه میدارم !ممکنه ادم یه زمانی تو زندگیش سختی کشیده باشه ! ولی این دلیل نمیشه خودشو خراب و دل خودش رو سیاه کنه !الان میدونم هیچکدوم از اینا دلیل خوشبختی نیست ! آدم باید خودش شکرگذار و قدردان نعمتهاش باشه . + نوشته شده در  یکشنبه ۱۴۰۱/۱۲/۲۱ساعت 23:56&nbsp توسط بور و سفید  |  بور و سفید...
ما را در سایت بور و سفید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bourosefiedo بازدید : 74 تاريخ : سه شنبه 23 اسفند 1401 ساعت: 16:32

همین عصری ک خوابیدم خوابم برد ، خواب دیدم رفتم مالزی ، عجب آب و هوایی داشت ، عجب طبیعت و سرسبزی ...انگار تنها بودم ، میخواستم سوار تاکسی بشم برم پارک ، راننده تا منو سوار کرد فهمید ایرانی ام فارسی صحبت کرد ، فهمیدم اونم ایرانیه ! راننده های اونجا با رمز ارز دلار تتر Usdt کار میکردن ! گفتم کرایه چقدر میشه ؟ فهمید غریبه ام و تازه اومدم گفت ۱۰ تتر ، بعد یه ایرانی دیگه کنارش نشسته بود گفت ۱۰ تتر هم ازت میگیره بهت راهنمایی میده !اینو که گفت ناراحت شدم ، گفتم انگار شما همیشه دنبال کلاه گذاشتن سر همه و هموطناتون هستنید و حس کردم ۲۰ دلار برای رسوندن تا پارک و راهنمایی زیاد هست !گفتم نمیخام اقا ، راهنمایی نخواستم ، من خدا رو دارم ، نیاز ب کسی نیست .ولی عجب جایی بود ، هنوز اون آب و هوای استوایی با ابرهای سفید نازکی ک اومده بودن پایین رو درختا و اون حال و هوای یه جای دور و خارج بودن تو نظرم هست .برچسب‌ها: خواب + نوشته شده در  چهارشنبه ۱۴۰۱/۱۲/۱۷ساعت 18:23&nbsp توسط بور و سفید  |  بور و سفید...
ما را در سایت بور و سفید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bourosefiedo بازدید : 60 تاريخ : يکشنبه 21 اسفند 1401 ساعت: 18:12

امسال یکم شگفتن شکوفه نارنج زود شروع شده ، شاید دیگه فصل بهار که همیشه خاطره خوبی داریم ازش اثری نمونه !واقعا عطر این شکوفه ها خیلی رویایی و دل انگیزه ، دیگه سرمون رو برده ! تو حیاط ک میایم ، هر کوچه و خیابونی معمولا درخت مرکبات و نارنج هست ! واقعا دیوونه کننده است !چندتا درخت هست که شکوفه ش مثل همه ولی عطر و بوش یکم باهم فرق میکنه ! نارنج ، نارنگی ، پرتقال ، لیمو و لیموشیرین !شکوفه لیمو تند نیست و خیلی دلنشینه ! ولی از همه ش تندتر نارنج هست .من تو حیاطم همون که وارد میشیم یه درخت نارنج فقط برای عطر خاطره انگیزش تو فصل بهار کاشتم ، الان بزرگ شده ! هرسال نارنج ها رو میچینم باهاش رب نارنج درست میکنم ، بعضی وقتا برای ناهار مصرف میکنم . معمولا برای مصرف یک سالم کافی هست‌. + نوشته شده در  پنجشنبه ۱۴۰۱/۱۲/۱۸ساعت 0:23&nbsp توسط بور و سفید  |  بور و سفید...
ما را در سایت بور و سفید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bourosefiedo بازدید : 71 تاريخ : يکشنبه 21 اسفند 1401 ساعت: 18:12

حقیقت اینه با یکی که شکست عشقی خورده هیچوقت نمیشه ارتباط پایدار و خوبی برقرار کرد ! چون همه ش رابطه قبلی تو ذهنشه و هی با اون مقایسه میکنه ، باید تلاش کنی جای قبلی رو واسش پرکنی و موفق نمیشی !خداروشکر میکنم خودم هیچوقت رابطه جدی که عاشق کسی بشم و نتونم کنارش بزارم باکسی نداشتم !اگر هم ارتباطی بوده و به سرانجام نرسیده تو ذهنم با خدای خودم به این نتیجه رسیدم که قسمتم نبوده و در صورت ادامه رابطه ممکن بود به ضرر هر دوی ما تموم بشه یا خیلی سختی بکشیم .به این صورت حل و هضمش کردم .دیشب با دوستم بیرون بودیم ، خواهرش تماس گرفت رفتیم دنبالش ، ازدواج کرده و یه دخترکوچولو داره !خلاصه تو راه درباره ازدواج من و دوستم صحبت میکردیم میگفت واسه دخترا خونه خیلی اهمیت داره !دوستم زیاد به ماشین و تجملی بودنش اهمیت میده و توانش رو برای خرید ماشین گذاشته !من چون قبلا ماشین داشتم دیگه برام حذابیتی نداره! بیشتر به تجهیز خونه م اهمیت دادم‌.دوم شغل اداری !میگفت یکی از دوستاش کم سن و سال، زیبا و از خانواده خوب بوده ، یه پسرشاغل از یه خانواده که ازنظر فرهنگی به هم نمیخوردن بخاطر شغل اداری پسره قبول کرده ...میگفت خیلی اعصابم خرد میشد، خانواده پسره خیلی الکی بودن و رفتارشون مناسب نبود !گفتم حالا ما ازنظرخونه مشکل نداریم ، ماشین نداریم و کار اداری !حالا یه چیز جالب ! میگفت زن ها دوست دارن مردشون از صبح زود پابشه بره سرکار ! میگفت روزهایی که تعطیل هست زیاد نمیتونم تحمل کنم و میفرستمش دنبال یه کاری! دوس ندارم زیاد تو خونه باشه !تو دلم فکر میکنم حتما به اونصورت بینشون علاقه ای نیست !چون بیشتر زوج ها دلشون میخواد یه فرصتی باشه بیشتر کنار همدیگه باشن. + نوشته شده در  شنبه ۱۴۰۱/۱۲/۲۰ساعت 8:46&nb بور و سفید...
ما را در سایت بور و سفید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bourosefiedo بازدید : 69 تاريخ : يکشنبه 21 اسفند 1401 ساعت: 18:12

آقا ما مدتی پیش جلو سوار ماشین بودیم بعد پشت سریمون گفت که یه "دونه" کنار و پایین لبت هست ، برو داروخونه پماد میده و از بین میره ! یه تغییر قابل ملاحظه ای تو صورتت به وجود میاد ! دیدم یکی دیگه هم اون سمت صورتمه ولی زیاد مشخص نیست ! رفتم داروخونه گفت پماد خشک کننده داریم ولی شاید بدردت نخوره ، باید بری دکتر !خودم توخونه فشارش دادم شاید ازبین بره ولی فقط قرمز شد!پنج شنبه رفتم دکتر پوست ، گفت این دونه زیرپوستی رو باید تزریق داخلش انجام بدم ازبین میره ! پرسید چندسالته ! گفتم ۵۸ بور و سفید...
ما را در سایت بور و سفید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bourosefiedo بازدید : 70 تاريخ : چهارشنبه 17 اسفند 1401 ساعت: 15:59

ما دیروز رفتیم شیراز ، قصد نداشتم شاهچراغ برم ، فقط برای همراهی دوستم رفتم . گفت شاهچراغ نمیری ! ؟ گفتم نه از وقتی اون حادثه پیش اومده یکم میترسم ...گفت میترسی بهت شربت شهادت بدن بور و سفید...
ما را در سایت بور و سفید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bourosefiedo بازدید : 79 تاريخ : چهارشنبه 17 اسفند 1401 ساعت: 15:59

سلام تولد حضرت رو تبربک میگم ،ما سنمون بالا رفت و ظهور نکردی ! کار از التماس و اینجورچیزا گذشته ! باید رنج و بدبختی مردم ب جایی برسه که واقعا فریاد رس بخوان !من ک اگه بمیرم از هیچکس نمیخام ب فریادم برسه !چون همیشه یادگرفتم تو زندگی هیچکس رو ندارم و رو کمک هیچکی حساب نکنم ! اونی ک پدرومادرن به اونصورت کمکی نمیکنن ، دیگه از یه غریبه چ توقعی میشه داشت !من همیشه تو زندگی تنها بودم و کارامو تنهایی انجام دادم ...البته من خیلی جاها کمک لازم داشتم خدا کمکم کرده ، نمیشه نادیده گرفت ، حتمنم خیلی جاها باید دستمو بگیرن ولی داشتن توقع از ادما خیلی بده ... درکل همه ناامیدت میکنن ، جزخدا ... خداهم هرچی بخوای بهت نمیده و بعدش میبینی مصلحت نبوده ! باشه خدا ، دست از دامن تو و اولیائت برنمیداریم .روحیه م یکم خراب شده ! روزا پشت سرهم میگذرن ! ترس از دست دادن ادمای مهم زندگیت و اینکه نمیدونی فردا چه اخر و عاقبتی در انتظار خودت باشه باعث شده یکم بی انگیزه بشم .به نظرم من الان یه حسن خوبی ک میتونم داشته باشم اینه که خیلی از چیزایی ک بقیه تجربه کردن رو من اصلا تجربه نکردم و امید دارم حسش رو درک کنم .یکی از دوستان اوضاع اقتصادیشون بشدت خوبه ، ایشون هرچی بوده تا حالا تو زندگیش تجربه کرده ، حسابی خوشی کرده، کاری نمونده انجام نداده باشه . از سفرای داخل و خارج از کشور گرفته تا ...ایشون دیشب تعریف میکرد یوقتی دچار بحران میانسالی شدم ، حس کردم دارم پیرمیشم ، دیگه کسی تحویلم نمیگیره !حداقل ما تو این دنیا هنوز خیلی چیزا هست که تجربه نکردیم و این امیدواری هست ک جاهایی ک دلمون میخواد رو ببینیم .چیزایی که دلمون میخواد رو بخریم !به اونی که دلمون میخاد برسیم .به نظرم زندگی برای اینجور ادما زجرآور میشه ، هرچی بخوا بور و سفید...
ما را در سایت بور و سفید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bourosefiedo بازدید : 78 تاريخ : چهارشنبه 17 اسفند 1401 ساعت: 15:59

دیدم یکی لطف کرده برای پست ها تعداد خیلی زبادی کامنت گذاشته . بعلت خصوصی بودن بعضی نظرها و همچنین حجم زباد پیامهاش نمیتونم الان جوابش رو بدم . ببخشید .

ممنون از پیام ها و راهنمایی های فراوونی که برای هر پست زحمت کشیدید ! بور و سفید...

ما را در سایت بور و سفید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bourosefiedo بازدید : 95 تاريخ : دوشنبه 1 اسفند 1401 ساعت: 4:33